مانند پرنده باش که روی شاخه می نشیند و میخواند

احساس میکند که شاخه می لرزد  ولی به آواز خود ادامه می دهد

چرا که مطمئن ست بال و پر دارد

همه چیز تکراریست...

روزها خورشید می سوزاند و شب ها ماه می گریاند،

صبح ها زل زدن به استکان چایی که خورده نمی شود از تنهایی

وعصرها میز چوبی و کافه و صندلی خالی و فنجانی قهوه ی مااسیده و سرد،

هیچ اتفاقی نمی افتد،

هیچ اتفاقی تا معنی زنده بودن بدهم

مثلأ اینکه؛ ناگهان صدایم کنی و بگویی:

"من برگشتم"

همیشه شاید...!
   همیشه منتظر یک صدا...؟!
   چرا؟!
   خوب گوش کن...
   صدای نسیم را میشنوی
   که چگونه نوازش میدهد شاخه هایم را؟؟!
   خسته ام ، اما دیگر
   منتظر نیستم...!
   دیر زمانیست پیدایت کرده ام...!
   اما تو زود گمم کردی...!
   خوب گوش کن...
   میشنوی...؟؟!

یکی از این تمرینات ادراکی که متخصصان توصیه می‌کنند مسواک زدن با دست مخالف و بستن ساعت‌مچی در دست مخالف است.
به گزارش شبکه ایران، روانشناسان معتقدند داشتن مغز سالم نه تنها حافظه و تمرکز را افزایش داده و بهبود می‌بخشد بلکه انسان‌ها را از ابتلا به انواع بیماری‌های عصبی و مغزی نیز می‌رهاند.

ادامه مطلب را بخونين ...

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری

مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی

مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !

مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !

مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !

مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .

خودت باش حتی وقتی‌ راه‌ها بستست

قناریم از دیدن در بسته خستست

خودت باش حتی وقتی‌ رفتی‌ و نرسیدی

نه دلت به تاریکی‌ خوش بود نه به سپیدی

هیچوقت به آسونی نباز خنده هاتو

کسی شادی نمیده میخوان بگیرن لحظه هاتو

خودت باش وقتی‌ ابر هم ستارتو ازت میگیره

خودت باش وقتی‌ فقط خودت خودتو می‌بینه

آدم ها آنقدر زود عوض می شوند

آنقدر زود...

که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی

و ببینی

چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است ...

شکسپیر میگه:"بدترین گناه این است که به کسی که به صداقتت ایمان دارد،دروغ بگویی" دوست و دست بسیار است ولی دست دوست اندک

نشستن ، سنگ بودن است و رفتن رود بودن.بنگر به کجا میروند.سنگ خاک میشود و رود به دریا میرسد

افتادن در گل و لای ننگ نیست ، ننگ آن است که همان جا بمانی 

بزرگتر كه مي شوي

غصه هايت زودتر از خودت قد مي كشند

لبخندهايت را در البوم كودكي ات جا ميگذاري

و ناخواسته وارد دنياي لبخند هاي مصنوعي مي شوي

و ميفهمي بزرگ شدن

اتفاقي نبود كه انتظارش را مي كشيدي ........

هیچ کس متوجه نمی شود 

که برخی از افراد، 

چه عذابی را تحمل می کنند،

تا آرام و خونسرد به نظر بیایند ...

ویلیام شکسپیر گفت :

I always feel happy, you know why?
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟

Because I don't expect anything from anyone
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم

Expectations always hurt ...
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ...

Life is short ...
زندگی کوتاه است ...

So love your life ...
پس به زندگی ات عشق بورز ...

Be happy
خوشحال باش

And keep smiling
و لبخند بزن

Just Live for yourself and ..
فقط برای خودت زندگی کن و ...

Before you speak ؛ Listen
قبل از اینکه صحبت کنی ؛ گوش کن

Before you write ؛ Think
قبل از اینکه بنویسی ؛ فکر کن

Before you spend ؛ Earn
قبل از اینکه خرج کنی ؛ درآمد داشته باش

Before you pray ؛ Forgive
قبل از اینکه دعا کنی ؛ ببخش

Before you hurt ؛ Feel
قبل از اینکه صدمه بزنی ؛ احساس کن

Before you hate ؛ Love
قبل از تنفر ؛ عشق بورز

That's Life …
زندگی این است ...

Feel it, Live it & Enjoy it
احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر

شادی را هدیه کن ...

          حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.

عشق به ورز ...

          به آنهایی که دلت را شکستند.

دعا کن ...

           برای آنهایی که نفرینت کردند.

و بخند ...

           که خدا هنوز ان بالا با توست.

صدای باران زیباترین ترانه خداست

که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند؛ 

نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم ...

زندگي است ديگر !!!!

انگار چايي كه در فراموشي سرد مي شود

چه بسيار كه نخواهيم بود و درخت خواهد بود

نخواهيم بود و برف ارام ارام خواهد باريد در غياب ما

بر غياب ما

چه بسيار كه نباشيم و زندگي خواهد بود 

اين شرح عبور و مرور ماست

هجرتي از من به من 

تنها دستاور سفر چيزي نيست ، جز ،

خواه اميخته با لبخندي از سر رضايت 

خواه زهر خندي به خاطر سردي در خاطرات

در مرور روزگاري كه گذشت .

سنگسارم کرد .....

با همان سنگ هایی که

من برایش سنگ تمام گذاشته بودم

بیخیال خیالت می شوم

و می سپارمت به "او"

اما چه کنم که "او" فقط یک ضمیر "سوم شخص غایب" نیست

"او" کسی است که ...

تمام هستی این "اول شخص مخاطب" حاضرت را به اتش کشیده است

روزهای انتظار چه عاشقانه مرا می کشند

و تو چه سرد از من عبور میکنی ....

نگران نباش ...

حال من خوب است ...

دیگر انقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم

اموخته ام

که این فاصله کوتاه

بین لبخند و اشک ...

نامش زندگی است !

اموخته ام

که دیگر دلم برای نبودنش تنگ نشود

راستی ...

دروغ گفتن را هم خوب یاد گرفته ام

حال من خوب است ...

" خوب ِ خوب " ....

قلبم رو عصب کشی کردم

دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

نه از گرمی آغوشی می تپد ...

وقتی تو نیستی

هیچ دری به روم باز نیست

جز

در پاکت سیگار

لباسهایم که تنگ میشد

می بخشیدمشان به این و ان

دلِ تنگم را که می خواهد ؟؟؟

بیچاره عروسک ...

دلش می خواهد که گریه کند

اما

خنده را بر لبانش دوخته اند ...

مرغ عشق به چه می نازی ؟؟

معشوق تو نیز

به لطف قفس است که وفادار مانده است

کاش ما هم پول داشتیم

از تنهایی در می اومدیم

چند روزیست سیگارم دلم را میزند

میلی ندارم به ان

اما ....

بی انصافیست آن طور که مرا ترک کردند ،

ترکش کنم .....

" تنهایی " را ترجیح میدهم

به

" تن هایی " که روحشان با دیگریست ...

زخمی که شدی ببخش !!!

و

یاد بگیر

کاکتوس را نوازش نمی کنند .

تمام خستگی هایت را

یکجا می خرم

تو فقط قول بده صدای خنده هایت را

به کسی نفروشی ...

 
حرفها دارم اما ... بزنــم یـا نزنــم؟
با توام، با تو، خدا را! بزنم یا نزنم؟

          همه حرف دلم با تو همین است که دوست
          چـــه کنم؟ حـرف دلـم را بــزنم یـا نــزنم؟

                    عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
                    زیـــر قـول دلـم آیــا بــزنم یــا نــزنم؟

                              گفته بودم کـه بـه دریـا نـزنم دل اما
                              کـو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

                    از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:
                    دسـت بر میوه‌ی حـوا بـزنم یا نـزنم ؟

          به گناهی که تماشای گل روی تو بود
          خــار در چـشم تمنـا بــزنم یـا نــزنم؟

دست بر دست همه عمر در این تردیدم:
بـزنم یـا نـزنم؟ هـــا؟ بــزنم یــا نــزنم؟